آیا می دانید چند نفر از جوانان نشلی در مقطع دکترا در حال تحصیل هستند ؟ آیا می دانید ما چه تعداد فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد در داخل کشور و بعضاً خارج از ایران داریم ؟ آیا می دانید ما چه تعداد نجار ، بنا ، مهندس ، آلومینیوم کار ، گچ کار، دامدار ، کشاورز ، باغدار ، دکتر ، معلم ، پولدار ، نخبه ، فرهنگی ، ورزشکار نشلی داریم که همه و همه دارای پتانسیل های نهفته و آشکار برای توسعه و آبادانی نشل هستند؟ کلی تر بگوییم آیا اندیشیده اید که چرا این پتانسیل عظیم با گذشت زمان به هدر می رود . همگی به این اصل معتقدیم که دنیای امروز دنیای دانش بنیان است . ساده تر بگوییم آیا کارشناس تحصیل کرده رشته کشاورزی یا دامپروری در امر کشاورزی یا دامپروری موفق تر است یا کشاورز و دامدار سنتی ؟ شیوه های سنتی در جهان مدرن امروز دیگر کارا نیست . آیا به این نکته توجه کرده اید که می توان با این استعداد های بیشماری که وجود دارد می توان یک قطب بزرگ دامداری نیمه صنعتی و در سطوح بعدی تمام صنعتی ایجاد نمود .
هدف از بیان این مطالب این است با نگاهی عمیق تر می توان دریافت که خداوند منابع بیشماری به ما نشلی ها اعطا نموده است که می شود با اندکی تلاش و اراده فرصت ها و استعداد ها و نیروی انسانی جوانی را که در شهرک های صنعتی یا حومه شهر های بزرگ هدر می رود شکو فا نمود . شاید باورش سخت باشد ولی ما در تمامی مشاغل و حرف ها افرادی توانمند و مستعد داریم و دل تک تک آنها برای آبادی نشل می تپد ولی چرا این همه فرصت در حال سوختن است نه ساختن .
نکته کلیدی این است که تمامی این افراد در هر شغل و موقعیتی که هستند به دلیل نگرش های سنتی و گاهاً مهجورانه دیگر افراد تمایلی به حضور در فعالیتهای انتفاعی و غیر انتفاعی اجتماعی ندارند، چون یا مورد تمسخر واقع می شوند، یا با حرف های سرد و افکار منفی به عقب رانده می شوند و یا به منافع فردی خود بیش از منافع اجتماعی اهمیت می دهند .
در اولین برخورد با این موضوع با چنین جملاتی روبرو خواهید شد " من سهم خود را نقداً پرداخت می کنم ولی مشارکت نه" ، " این محل مدیر یا لفظ عامیانه تر صاحب و بزرگ ندارد و هیچ کاری به نتیجه نمی رسد پس من شرکت نمی کنم " ، " تو چکاره ای؟ مگه محل شورا ندارد ؟" ، " این کار با تصمیم فلان طایفه انجام می شود پس من نیستم "، " آقا دو روز آمدیم اینجا هوایی تازه کنیم ولش کن " و هزاران هزار دلیل بی منطق و غیر موجه.
اگر به سبک زندگی نشلی های غیر بومی توجه کنیم به گونه ایی زندگی می کنند که همیشه نیم نگاهی به نشل دارند مثلاً ترجیح می دهند یک خودروی به اصطلاح عامیانه شاستی بلند داشته باشند تا راحتر به نشل بروند ، یک خانه ویلایی در نشل بنا می کنند ، ترجیح می دهند تعطیلات تابستانی ، نوروز ،ایام محرم ، ماه رمضان و .... را در نشل بگذرانند. به هر منطقه ای هم سفر کنند آنجا را با نشل مقایسه می کنند چرا؟ پس می توان در رفتار های فردی افراد این تمایل را به وضوح دید . افراد زیادی هستند که دارای تمکن مالی نیز می باشند ولی بنا به دلایلی که در بالا اشاره شد تمایلی به مشارکت و حضور ندارند چرا؟ و بسیاری از چرا هایی که گویا هیچ کس پاسخگو نیست و نخواهد بود .
گله گذاری و شکایت راه به جایی نخواهد برد و باید این حس مشارکت اجتماعی در وجود همه ما بیدار و شکوفا شود . باید هر کس گامی حتی کوچک بردارد ، اکنون نه زمان انتقاد است نه زمان طایفه گرایی . هر فرد در هر پست و مقامی که هست و در هر موقعیت فردی و اجتماعی که می باشد و هر شغل شریفی که دارد باید مسئول باشد. همه ما مسئولیم . اکنون بسیاری از جوانان ما در یک سردرگمی شغلی در تهران، ورامین ، آمل و دیگر شهر ها با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند و یا با حقوق ماهانه 300 یا 400 هزار تومان قانع شده اند چرا؟
مطمئناً ظرفیت و پتانسیل رشد توسعه در نشل بسیار بسیار بالاست ولی همه اینها در گرو توسعه و تکمیل زیر بنای توسعه روستایی یعنی جاده مناسب و چهار فصل می باشد که با بازگشت مجدد جوانان به روستا و ترویج فضای کسب و کار و رونق مجدد دامداری نیمه صنعتی و صنعتی تبدیل نشل به یک قطب بزرگ دامداری دور از انتظار نخواهد بود.
استفاده از دانش دانش آموختگان و افراد تحصیل کرده در کنار تجربه بزرگان محل و کسبه غیر بومی اعم از آلومینیوم کار، صنعت گر، فروشنده ، پیمانکارو ... دیپلمه ، کم سواد ، بی سواد همه و همه با سرمایه گذاری افراد سرمایه گذار در بخش های دارای ظرفیت توسعه می توان به آینده این محل امیدوار شد. شاید در نظر خواننده گرامی این مطلب آرمانی و یا خیال باشد اما باید پذیرفت که ما راهی جز توسعه و پیشرفت نداریم و توسعه اجتماعی ، فرهنگی ، همه و همه در گرو توسعه اقتصادی ایجاد خواهد شد . پس باید شروع کرد از همین حالا و با همان شعری که در کلاس های ابتدایی روی آن نیمکت های چوبی مدرسه نشل باید گفت: دست در دست هم به مهر روستای خویش را کنیم آباد. |